شاهزاده ام کیارادشاهزاده ام کیاراد، تا این لحظه: 11 سال و 8 روز سن داره

شاهزاده خونه ما

29ماهگی

سلام به عشق مامان یکی یه دونه وناز مامان،29ماهگیت مبارک باشه عزیز دل،ایشاا...همیشه خنده رو لبای نازت باشه ومامان ازدیدنش کیف کنه. این ماه هم طبق معمول صبحها به مهدکودک میری تا ظهر،اونجا بابچه ها بازی میکنی وکلی شیطونی شیرین زبونی میکنی،مربی های مهد همه دوست دارن وکلی ازت تعریف میکنن ازشیرین زبونیات میگن وکلی میخندن،آخه حرف زدنت خیلی براشون باهاله وکلی ذوق میکنن باهاشون حرف میزنی یابابچه ها دعوا میکنی،به خاله میگی آله،به همه ی مربی هات میگی آله،مربی ها خیلی ازت تعریف میکنن میگن همش میخوای خوراکی یامیوه بخوری،خداروشکر اشتهات خیلی خوبه ولی بس تحرک داری هرچی میخوری سوخت میشن،منم صبحها به اندزه کافی برات خوراکی میوه ونهار توکیفت میزارم،جالب اینج...
28 شهريور 1394

28ماهگی

سلام به گل پسر مامان،28 ماهگیت مبارک باشه عشقممم یک ماه دیگه هم گذشت...همینجور ماهها وسالها ی دیگه هم میگذره،فقط ای کاش که اینقد زود میگذره به خوبی بگذره،غموناراحتی نداشته باشیم،مریضی وگرفتاری نداشته باشیم دیگه نوکر خدا هم هستیم، این ماه که گذشت بازم روزمثل همه ی ماهها هم روزای خوبی داشتیم هم روزای بدوناراحت کننده،صبحها که طبق معمول مهدکودک هستی منم سرکارم،عصرا گاهی میرم باشگاه گاهی هم توخونه پیش توام،باهم بازی میکنیم،نقاشی میکنیم،برات قصه میگم،خیلی قصه گفتن رو دوست داری،گاهی هم که کارداشته باشم خودت باخمیر مجسمه هات بازی میکنی یا میری تمام اسباب بازیاتو ازاتاقت میاری ومیریزی وسط حال وشروع میکنی بازی کردن،ازاونا هم خسته بشی میگی مامان بزن ش...
28 شهريور 1394

27ماهگی

سلام نفس مامان،عشق مامان،بازم روزا به سرعت گذشت ویک ماه بزرگترشدی،27ماهه شدی گلکم،فکرشومیکنم اصلاباورم نمیشه چه زود میگذرن روزا،چقد زود داری بزرگ میشی،چه زود وارد این دنیای پراز آدمای خوب وبد میشی،گاهی نگران میشم ازاین همه گذشت به سرعت این روزها،نگران تومیشم نگران آیندت،نگران اینکه نکنه بخوای بابت یه اتفاق یاهرچیزی غم تو چشات بیاد،حتی فکرشم عذابم میده،بازم مثل همیشه به خداتوکل میکنمو ازش میخوام همیشه توروازهمه ی بدیهای این  زمونه حفظ کنه وخودش همیشه مراقبت باشه. 27ماهگیت مبارک باشه پسرگلم،ایشاا...27 سالگیتو ببینم،دامادیتو ببینم دیگه هیچی نمیخوام ازخدا،این یک ماهم گذشت و تویک ماهه نصف روز رو دور ازمابودی،خداروشکر خیلی مهد...
22 مرداد 1394

26ماهگی

سلام به گل پسر نازو دوست داشتنیم،باز اومدم برات بگم،ازاینروزایی که گذشت بگم،ازهمه اتفاقات تلخ وشیرین این ماه بگم.بالاخره بابایی تو رو برد مهدکودک،منم دیگه مخالفت نکردم،روز اول خودم باهات اومدم،ازهمون اول صبح تا ظهر اونجا پیشت بودم،که هم یه کم عادت کنی وهم اینکه خودمم ببینم چه جور محیطیه،بچه هارو ببینم،همچنین رفتار خاله ها ومدیر مهد بابچه هارو ببینم،چون آروین پسر عمه مریمم توهمون مهد بود برات بهتر بود،زیاد نترسیدی ودوست داشتی بری با بچه ها بازی کنی ولی از کنار منم نمیرفتی،ازیه طرف ترس داشتی ازطرف دیگه هم خجالت میکشیدی یه کم،خلاصه دوساعتی گذشت ودیدی بچه ها باهم بازی میکنن یه کم بهتر شدی وخودتم دنبالشون رفتی،ولی رب ساعتی یدفعه میومدی ببینی من ...
22 مرداد 1394

25ماهگی

سلام به عشقم،یکی یه دونه ی قلبم،همه ی امیدم،باز بعد از کلی تاخیر اومدم پست 25 ماهگیتو کامل کنم،کامپیوترخونه خراب شده بود بس تو خاموش روشنش کردی،واسه همین دیگه خیلی دیرشد!جونم برات بگه که بالاخره از پوشکم گرفتمت،راااحت شدم،گرچه ازدوماه پیش گرفتمت ولی شبا موقع خواب پوشکت میکردم هنوز،تااینکه یکی ازدوستام گفت دیگه توخوابم پوشکش نکن،فوقش یکی دوشب جیش میکنه دیگه یاد میگیره،منم دیگه توخواب پوشکت نکردم ازهمون شب اول اصلا جیش نکردی،منم خوشحااال ازاین پیروزی!فقط یکی دوشب جیش کردی که اونم بخاطر هندوونه ای بود که شب خوردی،کلا خیـــــــــلی هندوونه دوست داری،هرچی بخوری سیر نمیشی،تنها بدی که داری خیییلی به منوبابایی وابسته ای،بدون مایک دقیقه هم خونه ماما...
22 مرداد 1394

تولد دو سالگی کیاراد

سلام پسرمامان،بالاخره تونستم بیام پست تولدت رو کامل کنم وبه روز کنم،قبلا ازهرچی ورودت به دو سالگی رو تبریک میگم عشق مامان،کی بشه بیست سالگیتو تبریک بگم عزیز دلم برای جشن تولد امسالت تم انگری برد انتخاب کردم،تزئیناتت خیلی قشنگ شدالبته به لطف وکمک عمه جان مریم جشنتم خوب بود خداروشکر خوش گذشت،مهمونامون هم اقوام بابایی وخودم بودن وچندتا دوستامون.تو هم برخلاف جشن تولد یکسالگیت که خیلی اذیت کردی امسال خیلی خوب بودیو خوش گذروندی بابچه ها،همش فشفشه روشن میکردینو شعرتولدمیخوندین،درکل عاشق تولدگرفتنی،مهمونامون هم هدیه بهت پول دادن فقط یکی ازدوستام یه ماشین شارژی خوشگل برات آورد.دست همشون درد نکنه،جشن خیلی خوبی بود،حالا بریم سراغ عکسات ...
30 ارديبهشت 1394

نوروز 94 وسفر به بندر...

سلاممممم عسل مامان خوبی؟قبل ازهرچیز سال نو روبهت تبریک میگم گل قشنگم.ایشاا..که سالی پرازاتفاقای خووب برامون باشه،جونم برات بگه که امسالم مثل سال قبل بابایی تصمیم گرفت عید رو تو بندر باشیم،صبح روز جمعه که شبش سال تحویل میشد به سمت بندر راه افتادیم،همسفرامونم فقط عمه مریم بودن،اونجاخونه گرفتیمو وقتی رسیدیم خیلییی خسته ودیم،ساعت ده بود که شام خوردیموخوابیدیم،قرارشد ساعت1 پاشیم که واسه سال تحویل بریم ساحل که متاسفانه وقتی بیدارشدیم ساعت8صبح بود،دیگه صبحانه خوردیمورفتیم ساحل،پنج روز اونجا بویم،دوروزشم قشم ودرگهان بودیم،سوارکشتی که شدیم تو چنان ذوق زده میشدی که خدامیدونه،همش میگفتی دریا بریم آب بازی،همین که میبردیمتون توساحل بازی،آروین که همش توآ...
20 فروردين 1394

23ماهگی و..

سلام گل مامانی،امید وهمه ی زندگیه مامانی،نمیدونی این روزا چقدررر درگیرم،درگیر عید وکارامم،همش شستن وتمیزکاری،هرچی تمیزمیکنم تموم نمیشه،دیگه هرچی داشتیموریختم بیرون شستم گذاشتم سرجاش،ببخش گل پسرم این روزا زیاد نمیتونم بهت برسموباهات بازی کنم،بخدا وقت سرخاروندنم ندارم،ازیه طرف عید وازطرف دیگه نزدیک شدن به تولد دوسالگیت!خیلی هیجان دارم،ایشاا...که همه چی به خوبیو خوشی بگذره،دو روز تمام هم با مامان جونی واسه عیدمون شیرینی وقطاب پختیم!یه روزم بابابایی رفتیم کرمان واسه خرید عیدمون،همچین خرید واسه شاه پسرمون،قربونش برم که دیگه واسه خودش کس شده،جذبه میگیره که مثلا ازش حساب ببریم،کسی کاربدی انجام بده سریع اخم میکنی ومیگی کار بد!!خیلی سیاست داری،همین ...
20 فروردين 1394

22ماهگی...

سلام به عشق مامان،خوبی فداتشم.من که خوبم خداروشکر،آخه خاله حکیمه حالش خیلی بهتر شده روز به روز درداش کمترمیشنو داره کم کم رو پاهاش راه میره،ایشاا...هرچی زوزتر سلامتی کاملشو بدست بیاره،یک ماه دیگه هم گذشت کم کم داری به دوسالگیت نزدیک میشی فداتشم،فقط دوماه دیگه مونده،من که خیلی هیجان دارم،هم برای عید هم تولدت عزیز دلم،همینجور کارم دارم فراوووون،کاش لااقل تو پسر خوبی بودیو اذیتم نمیکردی خوب بود،خیلی به خودمون وابسته ای وحاضرنیستی یه لحظه هم ازمون جدابشی،حتی تو دستشویی هم همش دنبالمونی،بابایی همش میگه ببریمت چندماهیی مهدکودک شایدبهتربشی!منم تاحالاراضی نمیشدم ولی بس اخلاق ورفتارت اذیتم میکنه دیگه راضی شدم بعدازعیدببرت مهد،بخدا ازدستت کلافه ایم،خ...
20 فروردين 1394