شاهزاده ام کیارادشاهزاده ام کیاراد، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 21 روز سن داره

شاهزاده خونه ما

20ماهگی گل پسر

1393/11/21 12:28
نویسنده : مامان آرزو
484 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام به گل پسر نازم.فدات بشم که همیشه شرمندت میشمو دیر به دیر میام آپ میکنم ببخش منو مامانی.بخدا خیلییی درگیر بودیم.نمیتونستم.عصراهم هم میرم باشگاه دیگه کلا به هیچ کاری نمیرسم.خداروشکر الان بهترشدی پیش عزیزمیمونی عصرا.با خاله حنانه وخاله فاطمه بازی میکنی.منم ازباشگاه میام دیگه باچه ذوقی میایی بغلم میکنیو میبوسیم.بیست ماهگیت باتاخیر زیاد مبارک گلم.ایشاا...بیست سالگیتوببینم عزیزدل من.20آذر بیست ماهه شدی،تواین ماه مناسبت زیادداشتیم.12آذر تولد آروین جون بود،خیلییی خوش گذشت،15آذر هم سالگرد عقدمنو بابایی بود،تولد مامانی هم10 دی ماه بود.حالادیگه حرف زدنت خیلی خوب شده،کلمه های جدید یاد گرفتی،واسه خودت جمله میگی،غذاخوردنتم خداروشکرخیلی بهترشده ازاونروزی ازشیرگرفتمت خیلی بهتر میخوری،وزنتم بهتر شده.ولی خیلیی شیطونی میکنی یه لحظه رو زمین نمیشینی،همش میخوای راه بری ولی خداروشکر خرابکاری نمیکنی،دندونای آسیاییت هم ماشاا...دیگه همه باهم زدن بیرون.خودت غذا میخوری،دیگه من نباید دهنت کنم.این ماه هم من رژیم غذایی داشتم همش باید کبابی میخوردم توهم خیلی خوب میخوردی بامن.کلا کباب خیلیی دوست داری،مرغم همینجور دوست داری.خالی میخوری،برنج اصلا نمیخوری فقط میگی گوشتو.سالاد فصلم خیلی دوست داری،مخصوصا گوجه هاشونو فقط جدامیکنی میخوری!نوشیدنی هم همه چی دوست دای ولی دوغ بیشتر میخوری!خیلی خودتو واسمون لوس میکنی،کم توقع هم شدی حسابی،اگه بلندباهات حرف بزنم سریع میری پیش بابا ومیگی بابا مامان دعبا..بابا هم نازت میکنه توهم ازخدا خواستی.بعضی وقتا که ازسرکار میاد سریع میری پیشش الکی میگی بابا مامان دعبا...خاله ها یا عمه ها کوچکترین چیزی بهت بگن سریع میایی میگی مامان آله یا عمه دعبا....وابستگی زیادی به پستونکت پیداکردی،همیشه باید یاشیر یا آبیموه بریزم توپستونکت بدم بخوری،خودت عاشق چایی هستی،همش میگی ممه چای بلیز،من بهت نمیدم ولی بابایی بهت نه نمیگه،برات چای شیرین میکنه میریزه توپستونک میده بخوری،البته کم رنگ!موقعی هم میخوای بخوری حتما باید بالشت خودتو برداری بزاری جلو تلویزیون  بخوابی بعد بخوری،اینم از بیست ماهگیت عزیزم بریم سراغ عکسای نازت

 

 

اینم تولد 3 سالگی آروین جون

یه روزم با خودم بردمت باشگاه که خداروشکر اصلا اذیت نکردیو فقط بازی میکردی،از کار کردن منم کلی ذوق میکردی!

اینجاهم با پسرخاله در حال خوردن شیر

 

 

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

محمد
21 بهمن 93 14:16
سلام با مطلب جدید "آماده سازی کیک،دسر و..." بروزم. به منم سر بزن.
مامان آرزو
پاسخ
سلام،باشه ممنون
مامانی غزل جون
2 فروردین 94 14:27
درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی اندیشه ای پویا و سرزندگی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی آرزومندم . . .
مامان آرزو
پاسخ
مرررســـی