دارم خفه میشم
اینجانب آقا کیاراد خان شاهزاده خونه مامان و بابا ،تو هال در رویاهام غرق بودم . این مدلی . من نمیدونم چرا هر کسی این عکس منو میبینه کلی قربون صدقه ام میره .
با اینکه خواب بودم مامان جونم پوشک منو تعویض کردن
من هم اصلا به روی خودم نیاوردم و بیدار نشدم
مامان جونم کلاه سرم کرد و منو گذاشت تو اتاق خودشون رو تخت
و بعد خودش رفت تو آشپزخونه مشغول آشپزی
از اونجائی که من یه خرده بازیگوش شدم ،تو خواب سرمو میچرخونم
اینقدر چرخوندم تا کلاه کلا اومد رو صورتم
٥ دقیقه ای به این روال بودم ، احساس تنکی نفس داشتم
مامان جونم اومد بهم سر زد ،بنده خدا کلی ترسید و میگه سریع کلاه رو از رو صورتت برداشتم
حالا من یه سوال دارم ؟ مامان اگه سریع کلاه رو برداشته ،پس چطوری دوربین رو روشن کرده و اینهمه عکس از این مدل انداخته ؟؟؟؟؟؟؟ به نظر شما این عکس انداختن ها چقدر زمان برده ؟؟؟؟؟
آخیش راحت شدم
سلام مامانیییییییییی ،دوست دارم
مامانی بیشتر مواظب من بااااااااااااااااااااش ، لطفا