شاهزاده ام کیارادشاهزاده ام کیاراد، تا این لحظه: 11 سال و 30 روز سن داره

شاهزاده خونه ما

روزهای کیاراد...

1392/5/5 0:00
نویسنده : مامان آرزو
377 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم بازم اومدم از تو بگم.تو که هر چی بزرگتر میشی عشق مامان نسبت بهت هزار برابر بیشتر میشه!!تو که دنیای مامان شدیو خودتم نمیدونی@تو که هر چی از دوست داشتنم بهت بگم کم گفتم نفسمقلب...پسر گلم خدارو شکر سرما خوردگیت بهتر شده ولی خوب خوب نه!این چند وقت خیلی غصه تو خوردم.مریض که شدی فهمیدم دیگه تو زندگیم هیچی برام مهمتر از تو نیست!همش سر نماز سلامتیتو از خدا میخواستم.به امید خدا-ایشاا...کم کم خوب بشی عشق مامان.

عزیزم چند وقته عادت کردی دستاتو میخوری!!هر چی هم میخوام نذارم نمیشه!!

وقتی بیدار باشی یا من یا بابایی حتما باید کنارت بشینیمو تنهات نذاریم وگرنه گریه میکنی.وقتی بخوام کارای خونه رو انجام بدم و بابایی هم نباشه مجبورم تو گوشیم یه آهنگ برات بذارم گوشیمم کنارت باشه تا آروم بشی!

یا اینکه میذارمت جلوی تلویزیون که قشنگ نگاه میکنی دیگه به منم محل نمیدی!!

 

 

 

کلا همیشه با تعجب به همه نگاه میکنی!!تعجب

 

بابایی تشکت رو مثل یه صندلی درست کرد2 تا بالشت هم گذاشت دو طرفش تو رو هم گذاشت که بشینی!

1 دقیقه ای نشستی که دیگه خسته شدی!

دیروز خونه خاله حکیمه بودیم(مامان رهام).تو رو رو زمین خوابونده بودم که رهام اومد کنارت خوابید و بلوزشو زد بالا و به تو گفت مه مه@ما که دیگه نمیتونستیم جلو خنده مونو بگیریمخندهخنده...

بعد من گفتم خاله کیاراد شیر نمیخواد.همینجور کنارش بخواب.رهام بلوزشو زد پایین بعد دستشو گذاشت رو تو و نازت میکرد...الهی من قربونش برم.

راستی پسرم چند روزه که دیگه نمیتونم بذارمت تو گهواره!آخه تازگیا اینقده تکون میخوری که در آخر خودتو میندازی پایین!!چند روز پیش فهمیدم.داشتم آشپزی میکردم تو هم تو گهواره بودی.یدفعه صدای گریه ات اومد!سریع اومدم پیشت دیدم تو گهواره نیستی و افتادی زیرشتعجبتعجبخدا میدونه چقدر ترسیدمناراحتبعد سریع اومدم بغلت کردم نازت کردمو بوسیدمت که آروم شدی.بعد از اون هم چند دفعه دیگه گذاشتمت تو گهواره ولی مواظبت بودم.همین که میدیدم میخوای خودتو بندازی سریع میومدم بلندت میکردم...رو تخت هم که بخوابونمت اینقدر تکون میخوری که میبینم جابجا شدیو دیگه رو شکم خوابیدی!


اینا همه به کنار-دیشب افطارخونه عمه مریم بودیم.هنوز سر شب بود که خواب رفتی.منم رفتم تو اتاق آروین رو تختش خوابوندمت که راحت دور از سر و صدا بخوابی.چون خیلی زود بیدار میشی!بعد از نیم ساعت یدفعه صدای گریه ات اومداسترسسریع پا شدم و اومدم تو اتاق آروین دیدم رو تخت نیستی!!نگاه کردم دیدم از بالای تخت افتادی پایینتعجبناراحتخدا میدونه داشتم دیوونه میشدم.بدترین و عذاب آورترین صحنه ای که تو عمرم  دیدم دیدن تو روی زمین که با قدرت تمام گریه میکردیگریهگریهالهی مامانی برات بمیره که گریه تو نبینه عمرمقلبسریع بلندت کردم اینقدر بوسیدمتو نازت کردم تا بعد از ربع ساعت بالاخره آروم شدی.خیلی ترسیدم...خیلی!!نمیدونم چی شد و چه طوری افتادی رو زمین!آخه هیچوقت تو خواب دیگه تکون نمیخوردی!شایدم بیدار شده بودی  و اینقد تکون خوردیو جابجا شدی تا افتادی...نمیدونم؟؟خلاصه خیلی بد بود پسرم خیلی!خدارو صد هزار مرتبه شکر میکنم که اتفاقی برات نیفتاد.چون ارتفاع تخت خیلی زیاد بود!شایدم معجزه شد...از این به بعد باید خیلی مواظبت باشم عزیز دلم...بدون جونمم فدات میکنم ...فقط تو باشی نفسم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (7)

زهرا-مامان رضا
5 مرداد 92 5:01
سلام مامانیه گل
پسر منم سرما خورده و تب داره
بچه خواهرم هم همینطور
فکر کنم همه گیره
مواظب عسلکت باش


سلام عزیزم.جدی؟ ایشاا...زود زود خوب شه.آره بچه خواهرمنم سرما خورده.رضا جونو از طرفم ببوسیدش
مامان آروین
5 مرداد 92 13:45
سلام
ممنون از حضورتان در وب ما
هزار ماشالا پسر نازی داری خدا حفظش کنه
از آشنایی با شما خیلی خوشحالم

با اجازه لینکتون کردم


سلام.خواهش میکنم.چشاتون ناز میبینن!خدا آروین جونم حفظ کنه.ماهم خیلی خوشحالیم یه دوست جدید پیدا کردیم.منم لینکتون کردم که زود به زود بیایم پیشتون...
ღ مونا مامان امیرسام ღ
7 مرداد 92 3:02
سلام دوست خوبم.ممکنه به این ادرس برید و به ((امیرسام خرمی)) امتیاز 5 رو بدید تا 9 مرداد هم وقت دارید.ممنون از وقتی که میذارید گلم. خوشحال میشم اگر بعد از رای دادن خبرم کنی. soha.torgheh.ir/festival/festivalPage.php?festival=7
مامان شایان و پرنیا
7 مرداد 92 11:36
قربون گل پسر خوشگل

مامانی عکسش رو میذارین براش اسپند هم دود کن ماشالله بهش


عزیزم ما یه دخملی داریم که تو فستیوال زیباترین کودک ایرانی شرکت کرده.اگه ممکنه به وبلاگم بیا و عکسش رو ببین اگه خوشت اومد بهش رای بده باشه؟
مرسی

ممنون مامانی گل.چشم.حتما میام و بهش رای میدم...
مامان طاها
7 مرداد 92 12:43
خدا روشکر خوب شدی
وای مامانی مواظب باش. دیگه این کوچولوها رو نمیشه رو تخت بی حفاظ خوابوند. مواظبش باش


ممنون عزیزم.آره واقعا-چشم حتما
زهرا-مامان رضا
9 مرداد 92 22:57
سلام عزیزم
با اجازه لینکتون کردم
منتظر عکسهای خوشگل کیاراد جون هم هستم


سلام مامانی.منم لینکتون میکنم.رضای عزیزو ببوسین
زهرا-مامان رضا
11 مرداد 92 11:48
ممنون خاله که به مامانی گفتی منو ببوسه
راستی خانومم موبایل رو که زیاد کنار سر عروسکت نمیزاری!!
اگه میذاری بذارش رو حالت هواپیما(بی آنتن) خیلی ضرر داره ها !


یه وقتایی...نمیدونستم عزیزم ممنون که گفتی.