جشن تولد1سالگى
پسرم!
یک بهار،یک تابستان،یک پاییز و یک زمستان را دیدی !
از این پس همه چیز جهان تکراری است
جز مهربانی.
(نیمایوشیج)
کیارادم
یکسال است که با هم بهار، تابستان، پاییز و زمستان را دیده ایم. از این پس تویی و مهربانی و عشق که هیچوقت تکراری نمیشوند. عشقی که باید در تک تک لحظه های بودنت جاری باشد تا بتوانی برسی به او.
پسر عزیزم
یکسال است که من شده ام مادر. همه چیز رها کرده ام برای اینکه بتوانم تک تک لحظه های بزرگ شدنت را ببینم. دستان کوچک و پاهای کوچک جلوی چشمانم بزرگ شدند. تمام لحظهایش در ذهنم ثبت شده اند. لحظه هایی که هیچ دوربینی نمیتواند به ثبتشان برساند. لحظه هایی که فقط من بودم و تو و او که تو را به من داد. از اول با هم بوده ایم. جلوی چشمانم قد کشیدی. چشمان کوچکت کم کم توانست همه چیز را تشخیص دهد. دست دستی کردی برایم. بای بای. توانستی بشینی. توانستی معنی کلمات را درک کنی. و اولین دفعه که ماما صدایم کردی و هر روز از آن روز من شده ام ماما .مامانی که هر لحظه باید در دسترس باشد،مامان شدم و چسبیده ام به وظیفه مامانی که هر روز از صبح تا شب پسرک دستم را بگیرد و باشم همه چیزش و او همه چیز ماما. چه لحظه هاییست خدایا. تک تک لحظه ها لحظه های حضور توست خدایا. موجود به این پاکی را گذاشتی در دستانم تا زیر نظرت بزرگش کنم. پناهش باش خدایا.
یکسال است که همسری شده است پدری و تلاش میکند بعنوان پدر. یکسال است که تو شده ای ناز پدر و پدر چه ذوقی میکند وقتی میشنود بابا، وقتی میبیند پسری هر روز یه چیز تازه یاد میگیرد و چه ذوق بیشتری وقتی توانست دیگر تنها ببرتت بیرون، دو تایی. پدری ذوق دارد آن هم نه کم.
یکسال است که همه چیز شده است کیاراد.معیار سنجیدن همه چیز شده است کیاراد. همه منتظر کیاراد. همه چیز تویی. گذرانده ایم: تنهایی از١٥روزگیت، مریض شدن ها و نصف شب دکتر رفتنها، اولین غذا، اولین توپ بازی، اولین غلتیدن، اولین قدم برداشتن و..........
بالاخره روز جشن تولدت هم فرارسیدو منم ازصبح تاعصریه لحظه روزمین بندنبودمو همش کارمیکردمو نمیخواستم کوچکترین کمبودی باشه وهمه چیز خوب وعالی بشه.ظهرساعت١٢خوابوندمت که قشنگ خواباتو بکنی عصر توجشن تولدت شادوشنگول باشی.متاسفانه به خاطرسروصدانتونستی خوب بخوابی وبیدارشدی منم بس که کارداشتم تورودادم به خاله فاطمه ببرت خونشون تامنم به کارام برسم!خیلی استرس داشتم.٧٠تامهمون هم دعوت کرده بودم!واسه تولدت تم اسمورفی روانتخاب کرده بودم!چون هم اسمورف رودوست دارم هم اینکه چون رنگ آبی بود!من هم رنگ آبی روخیلی دوست دارم هم اینکه سیسمونیت هم آبی گرفتم!خوب بریم سراغ تزئینات!
این پاکت دعوت برای تولد
اینم کارت دعوت
فلش به سمت تولد
ماهگرد تولدت
ریسه ی لباس نوزادی
عکسهای آتلیه ای
ساعت تولد
تقویم١٣٩٣باعکس کیاراد
ریسه ی پذیرایی ونوش جان که بالای میز پذیرایی زده بودم.
کیاراد درحال آماده شدن برای تولد
میخواستم کتوشلوارآبی باکلاه سفیدتنت کنم که هم رنگ لباس اسمورف بشی اما چون هواخیلی گرم بودعزیز جون نذاشت ومنم تاپوشرت تنت کردم!
لباس انتخابی برای تولد
کیاراد باراحیل دخترخاله
کیاراد ورهام پسرخاله که بیچاره فعلا دستش شکسته.
کیاراد،رهام،آروین پسرعمه
آروین ورهام
اینم ازکیک تولدت که بادیدنش خیــــلی عصبانی شدم.آخه گفته بودم شکل اسمورف روبرام بزنید!وقتی بابایی کیکوآورددیدم یه کیک ساده زدن عکس اسمورفو روش نقاشی کردن اونم با چه رنگهایی!هنوز میخوام برم پیش آقاهه یه خورده دعواش کنم خیالم راحت شه.
وقتی گذاشتیمت کنارکیک بادیدنش سریع انگشت زدی بهشو شروع کردی به خوردن!
موقع روشن کردن فشفشه ها هم گذاشتیمت رومیز کنارکیک فقط نگاه میکردی،وقتی روشن شدن زدی زیرگریه ونمیدونستی ازکدوم راه فرار کنی!
اینا هم ظرف دسر که با عکس اسمورف بود وهمچنین لیوانها که توعکسهای بالا مشخص بود!
اینم کلاه اسمورفی واسه آقاکیاراد
اینم برگه یادگاری
خداروشکرجشن خوبی شدو به همه خیلی خوش گذشت!هدیه های زیادی هم برات آوردن اما بیشتر پول برات آوردن دست همگی دردنکنه!ایشاا...توجشناشون جبران کنیم...
1سال گذشت.....پر از خنده وشادی.....1سال پر از نگرانی های مادرانه و پدرانه گذشت.....برای ما باورش سخت است،امـــــا فرشته کوچولوی ما 1ساله شد!!......