آش دندونی
سلام به پسرگلم.مرد خونم.خداروشکر بهترشدی گلم فقط آبریزش بینی هات تموم نمیشه وهمیشگی شده!ماجرای دندوناتم که خیلی جالب شده!تایک سال اصلا ازشون خبری نبود بعدازیک سال تو1هفته 3تا دندون درآوردی!فکر کنم همه آماده باش بودن تا1سالو رد کنی همه باهم بزنن بیرون!اولین دندونت قسمت بالا دندون سمت چپت بود.دومین دندون دندون پایین سمت چپ که زیر همون دندونت دراومد!سومیش هم دندون بالایی سمت راست دراومده.حتما برات سخت بوده واذیت شدی گلم!کاش که همه دربیان وراحت شی مامان فدات شه.پنجشنبه11اردیبهشت ماه که ولادت امام محمد باقر(ع)هم بود برات آش دندونی پختم و خیرات کردم!
عکس ازدندونات ندارم نمیذاری عکس بگیرم اینجا که داشتی گریه میکردی فورا یه عکس گرفتم!
هرچی بزرگتر میشی خیلی فهمیده ترمیشی هرحرفیو بزنیم تو هم میخوای به زبون خودت تکرار کنی.نسبت به قبل کمتر میخوابی طرف صبح 1دفعه میخوابی طرف عصرم 1دفعه میخوابی.شبا هم8ونیم تا9دیگه خواب میری.هنوز راه نمیری.اگه بخوام وایساده بذارمت تا قدم برداری میترسی وسریع خودتو میندازی!از دست تو دیگه تلویزیون هم نمیتونیم ببینیم.همین که روشن بشه فورا میری کلید رسیور رو میزنی وخاموشش میکنی.مگه اینکه رسیور رو بچرخونیم سمت دیوار تادیگه دستت به کلیدش نرسه!گوشی منو بابایی هم که همش دستته یکیو میذاری دم این گوشت یکی هم پشت اون گوشت وبه زبون خودت تندتند حرف میزنی!عاشق بازی با قندونی!همین که قندون دردسترست باشه سریع چپش میکنی وهمه ی قندارو میریزی ودوباره دونه دونه جمع میکنی میریزی تو قندون.میمیری واسه آهنگ شاد.سریع شروع میکنی دست زدنو خودتو تکون دادن!دیگه اگه یکی برات برقصه اینقده خوشحال میشیو ذوق میکنی که خدامیدونه!به بابایی هم که خیـــــــــــلی وابسته ای!هر روز بخواد بره سرکار یا بیرون باید سر تو نقشه بکشیم وجوری سرگرمت کنم که متوجه رفتنش نشی وگرنه تا 1ساعت میخوای گریه کنی.یه چیز دیگه هم که یه کم نگرانمم کرده عاشق قلیونی همین که جایی وسط باشه سریع میری طرفش وشلنگ قلیون دست هرکی به زورازش میگیری وتو دهنت میکنی!قلیون به کناراگه جایی سیگار دست کسی ببینی دیگه نگاهتو از روش برنمیداری و اگه امکانش باشه میری سیگار رو هم ازدستش میگیری وتو دهنت میکنی!نکن این کــــــــارارو مـــــــــادر عاقبـــــــــــــت نـــــــــــداره...