شاهزاده ام کیارادشاهزاده ام کیاراد، تا این لحظه: 11 سال و 21 روز سن داره

شاهزاده خونه ما

اواخر6ماهگی

1392/7/8 8:19
نویسنده : مامان آرزو
564 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به پسر گلم .تابستونو به خوشی گذروندیمو وارد پاییز شدیم کم کم داردی به 6ماهگی نزدیک میشی واقعاً باورم نمیشه تعجبکی این همه گذشتو من نفهمیدم متفکرنصف یک سالو شب و روز داریم با تو سر میکنیم چه زود گذشت و چه خوش گذشت که ما نفهمیدیمشکلک های شباهنگShabahangدقیقا10 روز دیگه 6 ماهت تموم میشه و وارد 7ماهگی میشییه واکسنم در راه داری که 6ماهت تموم شد بایدبزنیناراحتایشاا...که اذیت نشی گلم الان که بهت نگاه میکنیم خیلیی بزرگ شدی ماشاا...خیلی کارای جدیدانجام میدیو خودتو واسمون شیرینتر میکنی.همش دوست جیق بزنی بااون صدای نازت، همشم انگاری میخوای حرف بزنی.بیشترم میگی با...با...با...باخیلی شیرین میگی اکثراوقاتم همین حرف سر زبونته.بابایی هم که کلی ذوق میکنهشکلک های شباهنگShabahangاز کارای دیگت بگم که الان بخوام تو پستونک چیزی بهت بدم لازم نیست من پستونکتو بگیرم خودت قشنگ میگیریشو تا آخرش میخوریو اصلا هم از دستت نمیفته.با روروئک هم قشنگ میتونی بری البته اگه سرامیک باشه بهتر.واسه همین بابایی همش قالی هارو جمع میکنه تو آقا بتونی تندتند بریو اون کیفشو ببره.تازگیا که میخوابونمت رو زمین یا تخت سریع میخوای بچرخیو به شکم بشی.تابتونی همه جارو نگاه کنی.راستی چند بار تو خوابم یدفعه چرخیدی به شکم شدی در حالی که خواب بودیو چشات بسته بود.خییلی باهال بود.به تلویزیونم علاقه ی بیشتری پیدا کردی مخصوصا تبلیغات شبکه ی جم.راستی اصلا نمیشه به حالت نشسته بذارمت وقتی به حالت خوابیده هستی دستاتو میگیرم بخوام بلندت کنم که بشینی اصلا نمیشه خودت سریع بلندمیشیو میخوای رو پا وایسی.از٤ماهگی قشنگ میشه رو پا نگهت داشت.بیشتر اوقاتم در حال خندیدنی گل مامان.البته اگه کنارت باشیمو باهات حرف بزنیمو بازی کنیم دیگه آنچنان از ته دل میخندی که میخوام درسته قورتت بدم عسلم.خندهخوشمزه13900000روزا که بیکار باشم همش باهات بازی میکنم و سربه سرت میذارم تو هم فقط میخندی.شکلک های شباهنگShabahang

الان در حال حاضر ازت راضی ام پسرگلم اما تنها غصه ام خواب کردنته!موقع خوابت که میشه،میخوام خودمو بکشمعصبانیاونم اگه خونه تنها باشم.اوهاز اون روزی که قصد کردم از گهواره بگیرمت همه چی بدتر شد،یه وقتایی موقع خوابت اینقدگریه میکنی که نمیدونم چیکارت کنم.آخه رو خوابت خییلی حساسی.ماشاا...بیشتر اوقاتم میخوای بخوابی.دیگه بفهم مامانی چقدسختشه.یه وقتایی همین که داری شیر میخوری خواب میری،گاهی هم بیرون اگه تو ماشین باشی خواب میری،گاهی هم تو گهواره.اما.......اما یه وقتایی موقع خوابت که میفتی سر گریه نه شیر میخوری نه با گردوندن خواب میری نه تو گهواره!میذارمت تو گهواره گریه ات بیشتر میشه انگاری ازش میترسی.فقط یه راه هست که هم آروم میشی هم زود خواب میری.خواباونم اینه که بزاریمت تو پتو یا چادر یایه چیزی که اندازت باشه 2طرفتو بگیریم وتابت بدیم تا خواب بری.این کارم خییلی سخته چون اگه دیر خواب بری دستامون خیلی درد میگیرن تازه یه بدیشم اینه که اگه خونه تنها باشم چطوری اینکارو بکنم؟چندروز پیش این اتفاق افتادو تو شروع کردی به گریه وهیچ جورم خواب نمیرفتی،منم مجبور شدم یه چادر ببندم به تختت تورو گذاشتم توش خودمم این سرشو گرفتمو شروع کردم به تاب دادنت که خداروشکر خواب رفتیخواب منم خوشحال از انجام این ابتکار که نتیجه بخش بودمژهاصلا نمیشه فهمید چه جوری هستی،چه جوری خواب میریسوال کلا در یک کلام ما رو فیلم دادی مامانی!اصلا از همون روزی که به دنیا اومدی هم مارو فیلم کردی!نیشخندخندهقهقهه

راستی گلم همینجور که بزرگتر میشی،خیلی لباساتم دیگه اندازت نیست،همچنین سایز پوشکتم چندوقتیه بزرگتر شده!از روزی که بدنیااومده بودی به غیرجورابای نوزادیت4جفت جوراب بیرونی داشتی که الان دیگه هیچکدوم اندازت نیست،دیروز با بابایی رفتیم یه جفت جوراب دیگه برات گرفتیم.04400000

اینا اولین جورابای بیرونیت هستن که خیلی دیگه برات کوچیکن.

ایناهم جورابای جدیدتن که برات خریدم،خییلی به پات میان.

اینا هم اولین کفشات هستن که فقط تا3ماهگی برات خوب بودن

الانم این کفشارو پات میکنم که فعلا اندازتن

پارسال که همین موقع ها بود،تازه فهمیده بودم باردارم،یه روز با بابایی رفتیم بازار،منم که همش ذوق برای سیسمونی گرفتن داشتم،رفتیم به یه مغازه ی سیسمونی نوزاد.منم بادیدن این کفشا سریع برداشتمشونو خریدیمشون.چون من کلا ترکیب رنگ سیاهوسفید رو خییلی دوست دارم.تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول شکلک های هلن

 

 اینا هم عکسایی که این روزا ازت گرفتم

قربون خوابیدنت بره مامان،عاشق این عکست شدم که دستاتو همچین ناز رو هم گذاشتی!

 

پاهاتم اینجوری رو هم گذاشته بودی!

پسرم مامان عاشقته 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (42)

مامان شهراد
8 مهر 92 9:09
آقا کیاراد مرد شده دیگه واسه خودش



بله دیگه!مرسی
مامان مبينا
8 مهر 92 10:03
ماشالا خاله جون ،‌بزرگ شدي


مرسی عزیزم،آره دیگه فکرکردین کوچولو میمونم؟؟!!!
مامان مبينا
8 مهر 92 10:04
تو كه اينقدر خوب و عاقلي خاله ، خوب خوب هم بخواب ديگه


کاشکی...
مامان مبينا
8 مهر 92 10:05
چقدرررررر اين كفشا خوشكلن ، خوش سليقه اي ها !!!!!!!!!


مرسی عزیزم چشات خوشگل میبینن.ممنون نظر لطفته!
مامان مبينا
8 مهر 92 10:08
ايشالا فكر كنم با اين پيشرفتت تو روروئك را بري ديگه اصلا يه جا بند نشي


آره فکر کنم همینجور باشه،کلا تحرکش خییلی زیاده
مامان مبينا
8 مهر 92 10:09
اپم


اووومدم عززیزممم
بی هنر
8 مهر 92 11:02


کیاراد جونم درسته که وقت ندارم............. اما دوست که دارم! اونم هوارتا


مرسییییییییییییی نظر لطفتونه!
مامان كياراد
8 مهر 92 14:17
كياراد جون قراره همه كياراد ها پسر خوبي باشند ...شما هم كه خوبي پس خوب هم بخواب كه ماماني اذيت نشه گل پسر نازنين....


امیدوارم...چشم خاله سعی خودمو میکنم!
مامان عرفان
9 مهر 92 12:59
سلام ماماني ممنون كه به وب ما سر زدين . اگه اجازه بديد لينكتان كنم . اميدوارم دوستهاي خوبي برا هم باشيم .


سلام خواهش میکنم.منم لینکتون میکنم!امیدوارم.......
مامان پندار
9 مهر 92 19:45
عزیزم اولین پائیزت مبارک خاله جون......

واییی عکسهاش توی روروئک خیلی با مزززس ازطرف من ببوسش آرزو حون


مرسییییییییی خاله ی مهربونم.آره منم دوسشون دارم!چشم عزیزم.
مامان محمدماهان
10 مهر 92 0:16
ای جونم به کیاراد عزیز دل خاله


خصوصی داری گلم


مرسیییی.....آره عزیزم ممنون از رمزت!
مامان عرفان
10 مهر 92 9:23
وااااااااااااااااااااااااي خداي من چه جورابهاي نازي . هم جورابهايي كه كوچيك شدن و هم جورابهاي نو .
آدم مي خواد بخورتشون .


مرسیییییییییی عزیزم،چشات ناز میبینن!
مامان عرفان
10 مهر 92 9:23
كفشها هم همينطورن .


ممنونم.
مامان عرفان
10 مهر 92 9:24
ماماني الان كياراد در بهترين سن هست كه مي توني ازش لذت ببري اين سن بچه ها خيلي شيرين هستن .


آره راست میگین...به اندازه ای که الان از بودنش لذت میبریم هیچوقت ازچیزی تااین حد لذت نبردیم!!
مامان آروین (مریم)
10 مهر 92 10:10
جواربات چقدر بامزه ان ...
امیدوارم یه روزی اینقدر بزرگ بشی که بتونی جورابای بابات رو بپوشی


آره؛ایشاا...
مامان آروین (مریم)
10 مهر 92 10:10
الهی قربونت برم که تو روروک اینقدر ذوق کردی و میخندی


مرسی،خدانکنه.
مامان آروین (مریم)
10 مهر 92 10:11
کشته مرده عکس آخریت شدم
انگشت به دهان


ممنون عمه مهربونم...
مامان آروین (مریم)
10 مهر 92 10:13
کیارادجان دوست دارم


نظرلطفتونه،منم دوستوننننننننننن داررررممممممم....
مامان آروین (مریم)
10 مهر 92 10:14
عکس نوزادیشو
خوب شد بزرگ شدی کیارادخان و تغییر قیافه دادی و الا


نکنه بچگیه آروین جون یادت رفته که به پسرمن میخندی؟؟نخندنخند وگرنه عکسشومیذارم یادت بندازم ها!!!
ازاده
10 مهر 92 12:43
عزیزم چه کفش های قشنگی براش خریدی.مبارکش باشن


مرسی چشات قشنگ میبینن!
زهرا-مامان رضا
10 مهر 92 21:48
آفرین مامانی

البته باید بگین آفرین به کیاراد جان که دیگه اینقدر بزرگ شده که میشه عکسهای نشسته هم ازش گرفت
عزیز دلم انشالله عکسهای راه افتادنت و .... رو رو ببینیم و به سرعت بزرگ بشی
تبریک میگم آرزو جان
بالاخره تونستی عکسهایی غیر از خوابیده از بچمون بگیری


مرسی عزیزم،آره دیگه کم کم که بزرگ شه همه جوره ازش عکس میندازم...
مامان حسام كوچولو
12 مهر 92 11:05
سلام ما اومديم با يه پست پر بار .
قدم رو چشمامون بزاريد و تشريف بياريد بهمون سر بزنيد.


سلام.رسیدن بخیر،زیارتاتون قبول.چشم حتما دراولین فرصت میام!
مامان کیان کوچولو
13 مهر 92 9:01
سلام مامانی مهربون مرسی از اینکه به وب پسرم سر زدین و نظر هم دادین کیان کوچولوی ما از اینکه دوستای جدید داشته باشه خوشحال می شه لطفا به اسم کیان کوچولو لینک کنید و بگید با چه اسمی لینکتون کنم.


سلام.خواهش میکنم،نظرلطفتونه ماهم همین جور!چشم.
مامان کیان کوچولو
13 مهر 92 9:04
عاشق اون عکس کیاراد شدم که تیگر شده راستی اسم معنی اسم کیاراد و کیان تقریبا شبیه همه امیدوارم همیشه مثل اسمشون پادشاهانه زندگی کنن.


مرسی عزیزم.آره،امیدوارم...
آیسان مامان ماهان
13 مهر 92 10:28
سلام کیاراد جونم ورود به هفت ماهگیت و این همه هنرهات و تلاشت برا حرف زدن و ایستادن و به شکم خوابیدن را اشراف به محیط مبارکه عزززززززززززززززززززززززیزم


مرررسیییییی خاله ی مهربونم!!
آیسان مامان ماهان
13 مهر 92 10:35
کیاراد جونم دورت بگردم آخه چرا برا لالا کردن مامانو اذیت میکنی خالهوای مامانی تاب دادن لای پتو برا خوابین کیاراد خطرناکه ،خدایی نکرده میافته یا قلونج میشه بهتره بخوابی پیشش و بغلش کنی تا از تقلا کردن خسته بشه و بخوابه


آره عزیزم هم خطرناکه هم برای خودمونو خودش سخته!یه وقتایی توبغلم خواب میره،یه وقتایی هم تا نذاریم تو گهواره یاچادر،عمراخواب بره!
آیسان مامان ماهان
13 مهر 92 10:36
خاله کفش و جوراب نو مبارک،دست مامان در نکنه


مرسی...
آیسان مامان ماهان
13 مهر 92 10:37
ای خدا چه ناز و هنری خوابیه کیارادم


مرسی عسیسم...آره خیلی ناز خوابیده بود جیگرممم.
مامان هدیه
13 مهر 92 11:36
سلام خوبی؟ من آپ جدید کردم از اتاق پسرم وقت داشتی یه سر بزن بوووووووس


سلام.مرسی عزیزم،حتما!
الی مامی آراد
13 مهر 92 19:34
عزیزم روز به روز جیگر تر و ناز تر میشی


مرسی نظر لطفته عزیزم...
مامان آروین
13 مهر 92 20:16
الهی عمه قربون خودت و وبت بره که اینقدر قلب بارونه ......


خدانکنه عمه جونم...
مامان آروین
13 مهر 92 20:18
امروز نرگس اون جریان رو برام تعریف کرد چقققدر خندیدم ، ترکیدم بسکه خندیدم.فقط ای کاش تو اون لحظه عکس برداشته بودین .همین الان هک که تصور میکنم خنده ام میگیره


آره نمیدونی چقدر باهال بودوچقدرخندیدیم!تازه فهمیدیم هنوز میتونیم یه بچه ی دیگه هم داشته باشیم...
مامان عرفان
14 مهر 92 9:20
اما به قول خواهرم كه ميگه من از بچگي عرفان زياد نتونستم استفاده كنم ، منم از بچگي عرفان استفاده نكردم . پس شما از بچگي كياراد جون خوب استفاده كن . چون ديگه اين روزها برنميگرده .


آره واقعا همینجوره.اگه بچه هاخوب باشن ماهم استفاده میکنیم!
مامان عرفان
14 مهر 92 18:22
ایشالا به زودی داری میری هفت ماهگی پس پیشاپیش هفت ماهگیت مبارک باشه .


مرررسیییییییی..........
مامان عرفان
14 مهر 92 18:25
آفزین مامانه خلاق . که یک طرفشو بستی به تخت .


مرسی عزیزم،چیکارکنم راه دیگه ای پیدانکردم!!
الی مامی آراد
16 مهر 92 13:52
هر کودک ، گلدانی ست که از زیباترین گل های معطر ، خانه ها را به نزدیکت ترین بهارها گره زده است .



روز کودک مبارک . . .



مرسیی...
مامان كياراد
16 مهر 92 15:48
روزِ ناز کودک است
روز سرمســـــتی و ساز کودک است
کودک است آییــــنه ی دل را صفا
کودک است محصـــولی از عشق ووفا

روز کودک مبارک


ممنون عزیزم.برکیاراد عزیز شماهم مبارک...
مامان علیرضا
16 مهر 92 16:26
کودکی غنچه ای از رود صداقت به صفای آب است
کودکی صفحه ای از عشق و محبت به شکوه ماه است
کودکی سلسله ی اشک به دنبال سرشت است
کودکی لاله ی سرخ است به باغ امید
روزت مبارک کیاراد جون


مرسییی عزیزم!
مامان حسام كوچولو
17 مهر 92 0:24
هزار ماشالله چه عكساي قشنگي


مرسی چشات قشنگ میبینن!!
مامان آروین (مریم)
17 مهر 92 7:31
کاش میشد همیشه کودک بود
زندگی شادی و عروسک بود
____________________________
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می‌شد باز کوچک می‌شدیم
لا اقل یک روز کودک می‌شدیم...روزت مبارک نفس خاله


مرسی از شعر قشنگت!نفس خاله یا عمه؟؟؟
مامان عرفان
17 مهر 92 9:53
كياراد جونم روزت هم مبارك باشه خاله
مامان آروین (مریم)
17 مهر 92 10:27
حالا اشتباه شد چرا دیگه آبرو میبری